ریشهاینجا بخون

اگر یک کارت اعتباری پلاتینوم (با سقف خرید بسیار بالا) در اختیار نداشته باشید، احتمالا هنگام مسافرت قصد خرید از فروشگاه‌های بزرگ کشور مقصد را نمی‌کنید. اما همین مراکز تجاری می‌توانند فرصت‌های خوبی برای آشنایی با سبک‌های مختلف معماری، دیدن اجناس زیبا و گران‌قیمت از پشت ویترین مغازه‌ها (حتی اگر قصد خرید نداشته باشید)، آرامش یافتن در استخرهای آب گرم و تماشای مردم از کافه‌ها فراهم کنند. در مرکز تجاری “لیبرتی” در لندن، دکوراسیون جذاب و پارچه‌های خاص استفاده ‌شده در آن، علاقه‌مندان به هنر را مجذوب خود می کند. “ایسه‌تان” در توکیو خریداران گرسنه را به تالار بزرگ غذا در زیرزمین‌اش که انواع غذاهای لذیذ و گران قیمت دنیا در آن سرو می شوند، دعوت می کند. بالکن گالری‌های “لافایِت” که در بام این مرکز تجاری واقع شده، منظره‌ی بسیار نفس گیری از پاریس ارائه می‌دهد. چنین عواملی باعث می‌شوند که میلیون‌ها مسافر جذب مراکز تجاری بزرگ شوند و ازاین شگفت‌ زدگی لذت ببرند. حسی که “کیت زامبرنو” نویسنده‌ی آمریکایی آن را این‌طور توصیف می‌کند: «وقتی که در لندن زندگی می‌کردم، فکرم دائما مشغول مراکز تجاری مجلل و شکوه و عظمتشان بود.» او در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «زمان زیادی را در مسیر آکسفورد و تاتنهام با همراه شدن با مردم و تماشای آنها می‌گذراندم. فقط راه می‌رفتم و سعی می‌کردم گم شوم… سرم را بالا می گرفتم تا به نشان‌های بالای مراکز تجاری “سلفریج” خیره شوم. پول جمع می‌کردم تا برای نوشیدن چای به کافه‌ی بالای “لیبرتی” بروم و یک خوراکی کوچک از مجموعه رستوران‌های واقع در “هارود” بخرم.» در رمان “دختر سبز” که توسط زامبرنو نوشته شده، شخصیت اصلی داستان دختری به نام “روت” است؛ یک مهاجر آمریکایی جوان و بی‌تجربه که به لندن آمده و در یک مغازه‌ی عطرفروشی در فروشگاهی به نام “هورید” کار می‌کند. این طور که پیداست علاقه‌ی خاص نویسنده به مراکز تجاری مجلل -خصوصا لیبرتی- در طول داستان به خوبی نمایان شده است. برای شخصیت اصلی، لیبرتی مکان مهمی تلقی می شود که می تواند در آن از انواع چیزها و آدم‌های زیبا لذت ببرد؛ یک دنیای کوچک پر از امکانات متفاوت که همچون نامش برای او نوعی آزادی به ارمغان می‌آورد. زمانی که دوستش برای او از مرکز تجاری یک دست لباس گران قیمت می خرد، او نگاهی به کارکنان مغازه که با دقت فراوان، لباس را در کاور سیاهی قرار می دادند تا بعد درون جعبه ی صورتی رنگ زیبایش بگذارند می اندازد و از مشاهده ی این صحنه غرق در لذت می شود.